شهید
نوشته های پیشین
مرداد ۱۳۹۲
تیر ۱۳۹۲
خرداد ۱۳۹۲
فروردین ۱۳۹۲
اسفند ۱۳۹۱
بهمن ۱۳۹۱
دی ۱۳۹۱
آبان ۱۳۹۱
مهر ۱۳۹۱
شهریور ۱۳۹۱
مرداد ۱۳۹۱
تیر ۱۳۹۱
خرداد ۱۳۹۱
اردیبهشت ۱۳۹۱
فروردین ۱۳۹۱
اسفند ۱۳۹۰
بهمن ۱۳۹۰
دی ۱۳۹۰





سلام امیدوارم بتونم یه ذره احساسی رو که توی دلم دارم رو توی وبلاگم بنویسم و وجود یه بچه جانباز عاشق پدرش رو به شما ثابت کنم .
و امیدوارم که با دعای پدرم و کمک شما دوستان موفق باشم میخوام در آینده تمام زحمات پدرمو جبران کنم و مایه ی افتخارش باشم .
پدر من الان یه جانباز هفتاد درصده البته فقط سی درصدش برای جنگه بقیش برای سال هشتادوشیش توی خنثی سازی مناطق مین قصرشیرینه.
من این دیانت و ولایت وعشق به ائمه ای رو که دارم همه رو مدیون عموی شهید و پدر جانبازمم.
راستی عموم توی فکه شهید شده الانم مفقودالاثره دلم براش خیلی تنگ شده، دلم برای بابامم تنگ شده درسته که بابام هرروز و هر ساعت کنارمه ولی احساس میکنم که خیلی ازش دورم ، از طرز فکر پدرم ، از عقاید و آرمان های پدرم ، از علایق بچه های اون زمان خیلی دورم .
برام دعا کنید که بتونم به پدرم و امثال پدرم وعقایدشون نزدیکتر بشم و تا آخر عمر ادامه دهنده راهشون باشم.
میدونم عموم برای من و امثال من رفت و از ایستادن شونه خالی کرد و خوابید چه خواب خوشی، خوش به حالش رفت و این روزها رو ندید، منی رو که هنوز عظمت کارش رو باور ندارم رو ندید .
خداکنه یه ذره از لیاقت و شجاعت اونا توی خون ما باشه .
خیلی از فرزندان جانباز های اطرافمون هستند که از موجی شدن و سرفه های وقت و بی وقت  پدرشون ناراضی اند. چرا باید یکی مثل من از کم بینایی پدرم ناراضی باشم؟
ازتون میخوام برام دعا کنید که عظمت کار پدرم رو درک کنم و بهش افتخار کنم

        یاعلی التماس دعا
   یه بچه جانباز مخلص شما


غمم را شهیدان رغم میزنند               
که در لحظه هایم قدم میزنند

---------------------------------------

صفحه نخست
پست الکترونیک
آرشیو وبلاگ

  RSS 

POWERED BY
BLOGFA.COM