عيد باستاني نوروز
يكم بدقول شدم ميدونم خيلي وقته نستم شما به بزرگيه خودتون ببخشيد .
راستي سال نورو پيشاپيش به همتون تبريك ميگم ...
ايشالا سال خوبي داشته باشيد...
ياعلي
يكم بدقول شدم ميدونم خيلي وقته نستم شما به بزرگيه خودتون ببخشيد .
راستي سال نورو پيشاپيش به همتون تبريك ميگم ...
ايشالا سال خوبي داشته باشيد...
ياعلي
دهه ي فجر رو به همه ي هموطنان عزيزم تبريك ميگم....
عيدتون مبارك...
عيد بزرگ مسلمونا، ولادت امام جعفر صادق و ولادت پيغمبر اعظم و هفته ي وحدت رو به همتون تبريك ميگم...

از هجر تـو بی قرار بـودن تا كـی؟ بازیچه روزگـار
بـودن تا كـی؟
ترسم كه چراغ عمر گردد خامـوش دور از تو به
انتظار بودن تا كـی؟

سفر کردم به دنبال سر تو
سپر بودم برای دختر تو
چهل منزل کتک خوردم برادر
به جرم این که بودم خواهر تو
حسینم واحسین گفت و شنودم
زیارت نامه ام جسم کبودم
چه در زندان، چه در ویرانة شام
دعا می خواندم و یاد تو بودم
برای هر بلا آماده بودم
چو کوهی روی پا استاده بودم
اگر قرآن نمی خواندی برایم
کنار نیزه ات جان داده بودم
من کویرم لب من تشنه ی باران علی ست
این لب تشنه ی پر شور، غزلخوان علی ست
این که گسترده تر از وسعت آفاق شده است
به یقین سفره ی گسترده ی دامان علی ست
منّت نان و نمک نیست سر سفره ی او
پس خوشا آن که در این دنیا مهمان علی ست
آتش اشکی اگر در غزلم شعله ور است
بی گمان قطره ای از درد فراوان علی ست
لحظه ای پرتو حسنش ز تجلی دم زد
که جهان، آینه در آینه حیران علی ست
کعبه یکبار دهان را به سخن وا کرده است
تا بدانیم کلید در این خانه علی ست
از دم صبح ازل نام علی را می خواند
دل که تا شام ابد دست به دامان علی ست

ما كوير و نگاه تو دريا *** از كرم كن به خشكسالي ما
روزه داران يك نگاه توايم *** سفره دار قديمي دنيا
تو رسيدي و كوچه بند آمد *** بار ديگر ز ازدحام گدا
بين اين خانواده تنها تو *** مي شوي عشق ارشد مولا
پسرانش اگر چه مادرين *** از همه مادري تري آقا
وقت تقسيم نان و خرمايت *** سمت تو دست آسمانيها
رزم روز جمل چه غوغا بود *** برق تيغت چو تيغ مولا بود
حضرت عشق مجتبي علي *** كيسه بر دوش پا به پاي علي
نمك خنده هاي تو كافيست *** بهر افطار روزه هاي علي

ای دو چشمانت چراغ شام یلدای همه
آفتاب صورتت خورشید فردای همه
ای دل دریاییات کشتی نشینان را امید
وی نگاه روشنت فانوس دریای همه
ای بیان دلنشینت بارش باران نور
وی کلام آتشینت آتش نای همه
خندههای گاهگاهت خنده خورشید صبح
شعله لرزان آهت شمع شبهای همه
قامتت نخل بلند گلشن آزادگی
سرو سرسبزی سزاوار تماشای همه
خانهای در کوچه باغ دل، پذیرای همه
لاله زار عشق یکدم بی گل رویت مباد
ای گل رویت بهار عالم آرای همه
آن که باخلقت توهرچه که بودآورده
جبرییلش به سجود تو سجودآورده
نه...غلط گفتم ازآغازخدابانورت
نه فقط آنچه که بودآنچه نبودآورده
سرسجاده شب ماه شب اول ماه
سرتعظیم به پیش تو فرود آورده
بادازخاک سرکوی توسوغات سفر
یک بغل رایحه عنبر و عود آورده
مادرآب تویی و پدرخاک علی
آب وخاکی که گلم رابه وجود آورده
چندقرنی ست که مضمون بلندعمرت
شاعران رابه سرگفت وشنودآورده
هیزم آورد درخانه توکینه ولی
آتش فاجعه راچشم حسودآورده
ای که همرنگ بلالت شده دیوارحرم
چه بلایی به سرت آتش ودود آورده
آه...خورشیدعلی بادمخالف چندیست
درحوالی رخت ابر کبود آورده
باعث سجده به دامان تودرعلقمه شد
آنکه برفرق علمدارعمودآورده
(برگرفته از وبلاگ هيئت حسن جان)
خدایا؛
تو را به مناسبتهای عزیز این ماه گرامی قسم میدهیم؛
این ماه را بر تمام شیعیان جهان، مبارک و پر خیر و برکت قرار بده،
و در ظهور ارباب و مولای ما؛ امام زمان(عج) تعجیل بفرما،
و به ما توفیق بهره بردن از فضایل این ماه عنایت فرما،
و تمام مریضها را به حرمت این ماه شفا بده،
و مشکلات و گرفتاری تمام شیعیان را برطرف بفرما.
آمین ربّ العالمین.
مشکی از تن به درآرید ربیع آمده است
خم ابرو بگشایید ربیع آمده است
مژده ای ختم رسل داد که: آید به بهشت
هر که بر من خبر آرد که ربیع آمده است

فرا رسیدن ماه شریف و پرخیر و برکت ربیع الاول را به امام زمان(عج) و شما دوستان تبریک عرض می کنیم
در ماتم فراق پدر گریه می کنم
همراه شمس و نجم و قمر گریه می کنم
خواب شبانه از سر زهرا پریده است
مانند شمع، تا به سحر گریه می کنم
داغی عظیم دیده ام ای مردمان شهر
با لحن جانگدازی اگر، گریه می کنم
پیغمبر طوایف اهل بکاء شدم
قدر تمام اشک بشر گریه می کنم
خشکد اگر که چشمه ی اشکم دوباره من
با دیده های سرخ جگر گریه می کنم
وحید قاسمی
شهادت مظلومانه ی کریم اهل بیت و رحلت رسول را به شما شیعیان تسلیت میگویم
زینب رسیده از سفر برخیز ارباب
با کاروانی خون جگر، برخیز ارباب
برگشته ام از شام و کوفه، قد خمیده
آورده ام صدها خبر، برخیز ارباب
شد مقتدای کوفی و شامی سقیفه
می سوخت خیمه مثل در، برخیز ارباب
ای کاش تو هم در رکوع بخشیده بودی
انگشترت شد درد سر، برخیز ارباب
شد روزگارم تیره، وقتی کنج ویران
مهمان ما شد تشت زر، برخیز ارباب
یک جمله از غمهای زینب، بشنو کافیست
با شمر بودم همسفر، برخیز ارباب
از دختر دردانه ات چیزی نپرسی!!
جا مانده در وادی شر، برخیز ارباب
در آرزوی دیدن موعود دارم
چشمی به راه منتظر، برخیز ارباب